حوزه باید قم را برای نفوذی ها ناامن کند| دینِ جدای از سیاست ارزشی ندارد
اشاره:
حوزه علمیه قم پیش از انقلاب در سالهای متمادی سعی کرد نظام آموزشی خود را تقویت کند و در بین حوزههای دیگر علمیه سرآمد باشد و شاید نگاهی نیز به عرصه سیاست داشته باشد.
لیکن با شروع انقلاب اسلامی حوزویانی آهسته آهسته پای خود در عرصه سیاست گذاشتند؛ هر چند رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی (ره) مردم را به قیام علیه حکومت طاغوت دعوت کرد و حوزه علمیه مادر انقلاب است اما نمیتوان تمام حوزویان آن زمان افرادی انقلابی دانست که با تمام توان سعی در تشکیل حکومت اسلامی داشتهاند.
امروز که سالها از تشکیل حکومت انقلابی میگذرد کاستیهایی در زمینه مطالبهگری از نظام اسلامی که شاید قسمتی از انقلابیگری باشد در حوزههای علمیه دیده میشود. البته که انقلابیگری در حوزههای علمیه ابعاد دیگری هم دارد.
رئیس مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم یکی از افرادی است که میتواند درباره وضعیت کنونی حوزههای علمیه از نظر انقلابیگری و اینکه چه کارهایی از دست علمای دین در بهبود نظام جمهوری اسلامی بر میآید توضیحاتی ارائه کند.
به این منظور خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا در مصاحبه با حجتالاسلام والمسلمین حسینینژاد سئوالاتی را مطرح کرده است تا مخاطبان با دیدی بهتر بدانند حوزه علمیه قم در چه وضعی از انقلابیگری است.
رسا ـ با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب که چندین بار بر موضوع انقلابی بودن حوزههای علمیه تأکید کردهاند؛ خدمت رسیدیم تا در این باره از محضر حضرتعالی استفاده کنیم؛ در ابتدا بفرمایید تعریف حوزه انقلابی چیست؟
حوزه انقلابی چیز جدیدی نیست بلکه احیا کننده و ادامه دهنده مسیر امام حسین و ائمه اطهار (ع) است؛ مسیری که در قرون و اعصار سعی میشود به وسیله استعمارگران به فراموشی سپرده شود؛ امام خمینی (ره) به وسیله رهبری و مقبولیتی که در حوزه علمیه و جامعه داشت که از حوزه ناشی میشد همان انقلاب را زنده کرد.
حوزه انقلابی تابع یک امام، رهبر و الگویی است که از معصوم نشأت میگیرد؛ هر کدام از معصومان هم به دنبال مبارزه با دشمن و فساد و هم خدمت به مردم و دفاع از مظلومان بودند؛ روحیه انقلابی اینچنین است.
حوزه انقلابی باید از انقلابی که در ایران صورت گرفته است پشتیبانی کند تا این انقلاب در چارچوب اسلام پیاده شود؛ تا جایی که به تمدن اسلامی یعنی هدف اصلی این انقلاب برسیم و احکام اسلام را به طور دقیق پیاده کنیم، نه اینکه بخشی، سلیقهای، طایفهای، گروهی یا جناحی باشد.
در داخل به طریق اولی باید از مظلومان دفاع کنیم، اما مردم و مظلومان دنیا هر دینی داشته باشند یا حتی دینی هم نداشته باشند از این انقلاب توقع دفاع و حمایت دارند.
حوزه انقلابی حوزهای است که از حق و مظلوم دفاع میکند و از اساس قابل هم جنسی، کنار آمدن و یا مصالحه با ظالم نیست؛ دستور و حکم شرع است که با ظلم ستیز و مقابله کند.
رسا ـ آیا حوزه علمیه قم طلبه انقلابی پرور است؟ هر کسی که به حوزه وارد میشود بعد از چند سال، مطالبی که مد نظر سیستم آموزشی است را فرا میگیرد؛ حال آیا این فرد به صورت طبیعی در حوزه علمیه قم، انقلابی پرورش پیدا میکند؟ یعنی حوزه ما ملزومات پرورش یک طلبه انقلابی را دارد؟
متأسفانه قبل از انقلاب، بعد از انقلاب و حتی زمان کنونی اگر کسی را در حوزه رها کنیم و حوزویان چهار چشمی از او مواظبت نکنند، نفوذیهایی وجود دارند که اینها را به انقلاب بیتفاوت یا حتی بد بین میکنند.
90 تا 95 در صد حوزویان انقلابی هستند؛ انقلاب را با تمام وجود درک کردهاند؛ حساسیت دارند طلبهای که در قم میآید انقلابی باشد؛ مدارس ما تحت نظارت شورای عالی حوزه، انقلابی هستند؛ شورای عالی و مدیریت حوزه انقلابی است، بنابراین طلبه تا وقتی در چارچوب این مدارس و مدیریت است انقلابی رشد میکند.
چون آموزههای انقلاب، روش انقلابی، اعتقادات انقلابی و از اساس درس و دین ما، «قال الصادق و قال الباقر» ما انقلابی است؛ ما چیزی غیر از انقلابی بودن نداریم؛ هیچ جایی نداریم که به غیر انقلابیگری دعوت کند؛ اصول، فروع دین، احکام و فقه ما انقلابی است. نمیتوان به این موارد شک کرد؛ در مواردی عدهای این مسأله را عکس جلوه دادهاند؛ به این وسیله سعی کردهاند برخی را اغوا یا اغفال کنند.
اصل حوزه انقلابی است؛ پایه بر انقلاب است؛ مدیران انقلابی هستند؛ شورای عالی، مدیر حوزه، مدیران مدارس، اساتید حوزه، تشکیلات حوزه، همه انقلابی هستند و محکم بر این پایه ایستادهاند و طلاب را در این جهت پرورش میدهند. منتهی اگر طلبهای غافل باشد، ممکن است نفوذیان و نااهلان او را شکار و اغفال کند.
رسا ـ حوزه انقلابی در جامعه بزرگی مانند ایران اسلامی جه وظیفهای دارد؟ یعنی حوزه انقلابی باید چه کارهایی را انجام دهد؟
دین و قرآن ما به حوزه انقلابی دستور داده است و انقلاب ما هم چون از آن سرچشمه گرفته است باید نخست پشتوانه دینی و معرفتی جامعه خود باشد؛ اگر از دین و معرفت جامعه خود دفاع، حمایت و پشتیبانی نکند و پاسخگوی شبهات جوانانش نباشد، معرفت دینی جوانان خود را بالا نبرد، این جامعه درجا میزند؛ ممکن است به عقب هم برگردد و به حالت انحرافی برسد.
کار حوزه علمیه خوراک دادن و پشتیبانی معنوی از مردان و زنان جامعه ایرانی و حتی جامعه اسلامی خارج از ایران است؛ اگر این کار را نکند، معرفت، دین، احکام و اعتقادات مردم از کجا پشتیبانی و حمایت شود؟ کجا از قم و حوزه علمیه قم که از ائمه اطهار (ع) گرفته شده است زلالتر است؟ این یکی از وظایف اصلی ما است.
دفاع از مظلوم و حق انسانهایی که به آنها ظلم میشود از دیگر وظایف حوزههای علمیه است؛ حوزه علمیه باید به صورت علنی از هر حقی که زیر پا میرود دفاع کند، باید در مقابل نظام و مسئولان شفاف وارد شود، آنها که خوب عمل میکنند را تشویق و با آنها که بد عمل میکنند مخالفت کند؛ در این مخالفت بیانیه بدهد و کار آنها را رد کند.
این کار باید علنی باشد، تا این شبهه در مردم ایجاد نشود که حوزه و مرجعیت شیعه در مقابل این مسائل مردم بیتفاوت هستند؛ لذا باید شفاف عمل کند تا بتواند حق را همینطور که اهل بیت (ع) در همه مسائل مطرح کردهاند، مطرح کند؛ هرچند بعضی از ائمه در زمان خود مجبور به تقیه بودند، اما اکنون زمان تقیه نیست، زمان شفاف گویی است؛ ازاینرو حوزه تا به حال به این وظیفهاش عمل کرده است و هر که کوتاهی کرده، خودش زیر سئوال رفته است.
رسا ـ حوزه علمیه و طلاب انقلابی در کدامیک از بخشهای آموزش و پرورش، قوه قضائیه، قوه مجریه، امر به معروف و تبلیغ دین مؤثرتر بودهاند؟
حوزه علمیه برای همه این بخشها توان علمی و افراد آماده زیادی دارد و افرادی را نیز در حال تربیت دارد، اما متأسفانه استفاده لازم و شرایط بهرهبرداری از اینها در بعضی از دستگاهها فراهم نشده است؛ برای مثال آموزش و پرورش و آموزش عالی ما چه مقدار برای جذب روحانیت آماده است؟ دستگاههای مختلفی هستند که حوزه هم نیرو تربیت کرده است؛ هم توانایی علمی و معنوی آن را دارد که آنها را پشتیبانی کند، اما در آن دستگاهها پذیرش ندیدهایم، استقبال نمیکنند. مشکل ما این است.
حوزه تلاش خود را کرده، نیروی خود را تربیت کرده و آمادگی خود را نیز اعلام کرده است، اما استقبال نمیشود؛ گویا خیلی دوست ندارند که یک معمم یا غیر معمم حوزوی در دستگاهشان باشد؛ به طور معمول طلبهها رک هستند، به اشکالات امر به معروف و نهی از منکر جدیتری میکنند و برخی هم این نوع صراحت را دوست ندارند.
رسا ـ چند سالی هست که خبرنگار خبرگزاری رسا هستم، مصاحبههای زیادی بویژه در مباحث اقتصادی داشتهام، حوزه میگوید که من انقلابی و عالم هستم اما راه ورود به حکومت را ندارم؛ این ورود به حکومت یک انقلابیگری نمیخواهد؟
به قطع نظام اسلامی بر این مبنا تحقق پیدا کرد که اسلام و قانون اسلام پیاده شود؛ اما یک عده در بدنه حکومت، نسبت به اجرای احکام اسلام مقاومت میکنند و حتی هنوز نگاه به غرب دارند و قوانین غربی را مقدم بر قوانین اسلامی میدانند.
با اینکه قانون اساسی ما اسلامی است و قوانینی که در مجلس با نظارت شورای نگهبان تصویب میشوند اسلامی است. اما عدهای در دستگاهها، بویژه بانکها، اعتقادی به اجرای آن ندارند، ازاینرو ربا در بانکهای ما وجود دارد، سودهای بی حساب و کتاب و وامهایی که بوی اسلامی نمیدهد؛ ممکن است در ظاهر قراردادی وجود داشته باشد، اما بانکهای ما به اجرای دستورات اسلامی اعتقاد ندارند، که ربا را از بانکها جمع کنند.
اگر این ربا را جمع میکردند، مردم این نوع تورمها و مشکلات را نداشتند، مردم ما به حمایت بانکها نیاز دارند تا در تولید، اقتصاد مقاومتی و مانند اینها موفق باشند؛ اما متأسفانه بانکهای ما نه تنها حامی نیستند بلکه باعث شکست این تولیدها و اقتصاد مقاومتی شدهاند، چون روش غربی است.
حتی این روش غربی هم نیست؛ غربیها در بازار تولید به گونه دیگری عمل میکنند؛ وامهایشان به بخش تولید با این سودهای گزاف نیست بلکه حمایت میکنند؛ الان برای مجوز یک مرکز تولیدی، صدها بخشنامه و دستورالعمل متناقض وجود دارد که گرفتن موافقت برای شروع کار، چند سال زمان میبرد؛ حال اینکه در غرب در عرض یک هفته همه موافقتها اخذ میشود.
معلوم است که اینها تأثیرات غرب یا خدای نخواسته رسوبهای قبل از انقلاب است که نمیگذارد اقتصاد شکوفا، بانکها اصلاح و دستگاهها رنگ و بوی اسلام بگیرند، همان گونهای که مردم برای رسیدن به آن خون دادند.
رسا ـ نکته من ورود به حکومت است؛ درست نیست بنشینیم و بگوییم که حوزه علمیه انقلابی هست، اما حکومت اعم از قوه قضائیه، مقننه و مجریه هر کدام کار خودشان را حتی غیر اسلامی انجام میدهند؛ ورود به اینها راه و روش خاصی دارد؟
مراجع و بزرگان علمی ما مرتب تذکر میدهند؛ وظیفه حوزویان نیز از ابتدای انقلاب تاکنون تذکر بوده است؛ اینها به عنوان کارشناس دینی تذکر دادهاند و دولتیها، مجلسیها، قوه قضائیه هم وظیفه داشته است که تذکرات بزرگان و مراجع را جدی بگیرد، چون اینها از خود چیزی نمیگویند بلکه دستور اسلام را تکرار میکنند. منتها متأسفانه در برابر این تذکرات مقاومت وجود دارد یا نمیشنوند یا شعاری برخورد میکنند و یا حتی عکس آن عمل میکنند.
ما مواردی را شاهد بودهایم که گفتهاند این نظرات کارشناسی نیست؛ ملاک این کارشناسی چیست؟ آیا مجتهدانی مانند آیتالله جوادی آملی و آیتالله نوری، نسبت به مسائل بانکی و اقتصاد کارشناس نیستند، اما یک تحصیل کرده لیسانس یا فوق لیسانس که معلوم نیست در کدام دانشگاه درس خوانده است کارشناس است؟
وقتی این فکر در بانکها و اقتصاد ما وجود دارد طبیعی است که دخالت حوزه ضعیف یا کم اثر میشود وگرنه کمتر مسألهای نیست که حوزه در آن نظر نداشته باشد؛ بعضی نظراتش از صدا و سیما پخش میشود، همایش میگیرد، کارشناسان را دعوت میکند، به صورت رسمی نظر خود را اعلام میکند، نامه مینویسند، به وزیران و نمایندگان مجلس اخطار و تذکر میدهند و آنها را نصحیت و توصیه میکنند؛ اما در مقام عمل به این تذکرات و نصایح توجه نمیشود؛ نمیدانم چرا، چه مصلحتی در منافع و کارشان است که حرف بزرگان دینی را نمیپذیرند.
رسا ـ برخی طلاب را نصیحت میکنند که «درس خود را بخوانید و به مسائل سیاسی و حکومتی کاری نداشته باشید»؛ نظر حضرتعالی درباره این تفکر و اندیشه چیست؟
سیاست چیست؟ رابطه دین و سیاست چیست؟ رابطه مذهب و سیاست چیست؟ سیاست ما عین دیانت ما است؛ هیچ کدام از ائمه در هیچ زمانی سیاست را از دین، احکام و اعتقادات جدا نکردهاند؛ نمیتوانید یک امام را نام ببرند که در عصر خود، سیاست را کنار گذاشته باشد؛ اواخر بنی امیه بدترین زمان و مصادف با امامت امام زینالعابدین (ع) است؛ صحیفه سجادیه ایشان پر از دعاهایی است که همه از سیاست این امام و زمان ایشان میگوید.
هر روحانی که بگوید درس بخوانید و با سیاست بیگانه باشید، با الفبای اسلام آشنایی ندارد؛ حال در هر ردهای میخواهد باشد؛ بنده طلبهای هستم که حداقل چهل سال در این حوزه شاگردی کردهام. الفبای اسلام این است که سیاست نباید از دیانت جدا باشد.
فقه ما سیاسی است؛ شما نمیتوانید یک کتاب فقهی بیاورید که از سیاست نگوید؛ همه احکامش از سیاست دم و فریاد میزند، حکمش حکم حکومتی و سیاسی است؛ این حلال و آن حرام است یعنی چه؟ رابطه با دشمن و بیگانه یعنی چه؟ همه اینها در فقه ما آمده است.
وقتی حکم کسی که زنا میکند را میگوید، این سیاست است؛ شما میتوانید یک بند در فقه پیدا کنید که سیاست نباشد؟ نماز خواندن حداقل حکم شرعی است؛ تکبر اول نماز، الله اکبر یعنی توحید و مقابله با تمام دنیای کفر، الحاد و شرک، این اول نماز است و تا انتهایش همین است.
مگر میتوان سیاست را از دیانت جدا کرد؟ از اساس قابل تفکیک نیست؛ در فقه، اصول و معارف هم نمیشود؛ هر کسی این را میگوید طلبه و روحانی نیست و از اساس با الفبای اسلام آشنایی ندارد.
برخی طور دیگر میگویند، میگویند که ما حرف سیاسی نزنیم، چون روحانیت باید دین مردم را حفظ کند، اگر حرف سیاسی بزنیم، مردم دین خود را از دست میدهند.
باید پرسید چه دینی؟ اگر در دینی سیاست نباشد این اسلام نیست؛ ما مسلمان دیندار سیاست فهم میخواهیم؛ اگر مسلمانی هست که با سیاست بیگانه است، اسلام او ارزشی ندارد؛ صرف نماز خواندن، روزه گرفتن، و قرآن خواندن که در عربستان و اردن هم هست؛ فرق ما این است که شیعه هستیم؛ اینها که این حرف را میزنند شیعه نیستند، باید بپرسیم اگر ادعای تشیع دارند، شیعه کدام امام هستند؟
تمام فرمایش و سیره عملی همه ائمه (ع) انقلابی بودن و سیاسی بودن است؛ کدام امام ما با حاکم مستبد زمان خود سازگار است؟ کدام امام ما شهید نشده است؟ دلیل شهادت شان چه بوده است؟
رسا ـ آیا اکنون حوزه علمیه در نقطه مطلوب انقلابیگری هست؟
حوزه علمیه در تلاش است که به نقطه مطلوب برسد؛ حوزه یک مرکز آموزشی است؛ در آن سلایق مختلفی وجود دارد؛ بیش از نود درصد طلاب و اساتید حوزه، هم انقلابی هستند و هم دوست دارند که در کنار انقلاب و پا به پای انقلاب به محرومان، مستضعفان و دین خدمت کنند و سرباز انقلاب باشند.
محدودی هستند که این باورها را ندارند؛ آنها هم اغفال شدهاند، هنوز از اسلام واقعی خبر ندارند یا روی لجبازی یا کج فهمی سخن میگویند و رفتار میکنند وگرنه دین اسلام، ائمه، مکتب و فقه ما انقلابی است. امام عصر (ع) پس از ظهور، چه میکنند؟ با کفر مبارزه میکنند؟ پس اگر ما سرباز این امام زمان هستیم، این وظیفه را داریم.
رسا ـ برای مصون ماندن از آسیب ها در عرصه انقلابی گری نیاز به شاخص و معیار داریم، این شاخص از نگاه حضرتعالی چیست؟
انقلاب یک روش مشخص و روشن است که رهبری آن را مدیریت میکند؛ در زمان ائمه هم آنها که جلوتر رفتند خوارج و آنها که عقب ماندند زبیری شدند؛ پس باید مبنی بر رفتار و سلوک امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب حرکت کنیم.
عدهای انقلابیگری را از نگاه خود تفسیر میکنند؛ با شنیدن سخنان امام خمینی (ره) میگوید ایشان اینگونه فکر میکرد، اگر قرار است که فرمایش امام را شما تفسیر کنید و شما حرف انقلابی یاد او بدهید این فاجعه است.
انقلاب و رهبری ما عقل و تدبیر در امور را خیلی مهم میدانند؛ جایی باید شعار داد، جاهایی باید سکوت کرد اما مهم عمل است؛ خیلی از بچهها شعار را از عمل مقدم میدانند، شعاری شدهاند؛ اگر شعاری نشویم و عمل کنیم و به «دعاه الناس بغیر السنتکم» برسیم، در راهپیمایی میآییم، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل میگوییم، باید بگوییم، شعار ما هم دستور دین ما است.
حال من که شعار میدهم، چقدر عمل میکنم؟ چقدر در انقلاب نقش و تأثیرگذاری دارم؟ چه کاری کردهام؟ اگر در جنگ بودهام، الان چه وظیفهای دارم؟ وظیفه من الان کمک و یاری است؛ این نیست که اگر زمانی در جنگ بودهام، همیشه همان شعارهای آن وقت را بدهم؛ الان باید عمل کنم، گرهی را باز کنم. الان سپاه ما کارهای عمرانی میکند، چون الان دشمن آمده است که از این طریق به ما آسیب برساند.
چرا الان سپاه و دیگر ارگانها بخش عظیمی از روستاها را با دست روحانیان به روش و سبک زندگی اسلام دعوت میکنند که کار و تولید کنند؟ چون دشمن به دنبال بیکار کردن ملت است؛ دنبال این است که فساد را در جامعه گسترش دهد.
ما باید پای این انقلاب بایستیم و برای جوانان شغل پیدا کنیم و در کنار مردم باشیم؛ تنها داد زندن کاری پیش نمیبرد. باید با فکر، بدن و زبان خود تلاش و تبیین کنیم؛ شعار باید به جا و فریاد به جای خود باشد؛ اگر به جایش نباشد سم است.
گاهی انقلابیگری ابزار میشود و این ضرر دارد؛ نباید نان را با انقلابی بودن یا دینداری بخوریم، ما باید فدای انقلاب و دین شویم؛ خود را سرباز انقلاب و دین بدانیم، با این کار آدم میفهمد که وظیفهاش چیست.
رسا ـ برخی از چهره ها و مسؤولان عالی رتبه کشور که اتفاقا حوزوی هم هستند در سال های اخیر اشتباهاتی داشته اند؛ چرا حوزه نمیتواند بر ایشان تأثیرگذار باشد؟
حوزه هم به ریاست جمهوری، هم به مجلس و هم به قوه قضائیه تذکرات، بیانیهها و لا و نعمهای خود را گفته است؛ متأسفانه آنها هستند که چون خود را حاکم میدانند فوق این توصیهها و تذکرات عمل میکنند.
بالاتر از رهبر ما مقامی رسمی در نظام نیست؛ ولایت فقیه ما راه درست را ترسیم میکند، بارها هشدار میدهد ولی متأسفانه گویا این بزرگوار چیزی نگفته و هشدار و اخطاری نداده است.
رهبر هم یکی از این حوزویان است؛ وقتی حرف رهبری که جایگاه رسمی در این نظام دارد، را در بعضی از موارد گوش نمیدهند، دیگر حوزویان که صدایشان به جایی نمیرسد؛ آنها باید بخواهند.
فضلا و اساتید و آیات انقلابی کم نیستند، جامعه مدرسین مصداق بارز آن است که اعضای آن از انقلابیها هستند؛ اساتید بزرگی در حوزه هستند که هر کدام خودشان میتوانند به تنهایی سخنگوی حوزه باشند.
آیتالله مصباح یزدی، آیتالله جوادی آملی، ائمه جمعه، مدیر حوزه، رئیس شورای عالی ما همه از بزرگان هستند و همیشه هم حرف انقلابی حوزه را گفتهاند و همه این افراد را میشناسند؛ از این اساتید و فضلا در حوزه زیاد هستند؛ پس ما مشکل کارشناس و انقلابی بودن نداریم.
رسا ـ قبول دارم که افراد انقلابی در حوزه زیاد هستند، ولی باید یک کار رسانه ای دقیق و هدفمند در این خصوص انجام شود؛ تحلیل شما در این باره چیست؟
صدا و سیما، رسانهها و مطبوعات ما در این قضیه کوتاهی میکنند؛ آن طور که هنرمندان، هنرپیشهها، ورزشکاران و نفراتی که در صدا و سیما نقش دارند را برند میکنند، حوزویان فاضل مانند حسنزاده آملیها، جوادی آملیها، آیتالله مصباحها، آیتالله نوری، آیتالله مکارم، مدیر حوزه، ائمه جمعه، فضلایی که در این حوزه مورخ و عالم و مجتهد هستند را علم نمیکنند.
همه این بزرگواران حرف کارشناسی دارند و برند هستند؛ از نظر انقلابی و آشنایی به مبانی دینی استاد، فاضل و کارشناس هستند؛ در مسائل اقتصادی صاحب نظر داریم؛ حوزه اینقدر مراکز تخصصی دارد که اگر پای حرف اینها بنشینند خیلی اوضاع متفاوت میشود، اما رسانههای ما دنبال برند کردن اینها نیستند.
شایعه دشمنان مبنی بر اینکه انقلاب آخوندی شده است، در ذهن اینها هم هست؛ حال اینکه چقدر در این صدا و سیما نسبت به مصاحبه و کارشناس جلوه دادن اینها اهتمام داشته باشند و حرف اینها را بیان کنند جای تأمل دارد؛ ساعاتی که با غیر حوزویان در مسائل مختلف تربیتی، اخلاقی مصاحبه میکنند، دهها برابر مصاحبهشان با حوزویان است؛ وقتی آنها اینطور میخواهند، جامعه هم به همان طرف میآورد.
صدا و سیما غیر از شبکههای استانی بیست و چند شبکه دارد؛ فیلمهایی که پخش میکنند چیست؟ برنامههایی که پخش میکنند چگونه و با چه کسانی است؟ کارشناسانی که در امور مشاوره، مذهبی، خانواده، سیره زندگی و مسائل دیگر میآورند چه کسانی هستند؟ وقتی آنها غیر حوزوی بیاورند آنها مبلغ میشوند؛ حال آنها چقدر نسبت به اسلام آگاهی دارند؟ اینگونه است که جامعه ما به همان طرف گرایش پیدا میکند. این نوع برنامهها روی مردم اثر میگذارد.
توقع نداریم که چنین برنامههایی به ما منحصر باشد؛ هر جا که ما را میبرند باید یک نفر غیر طلبه هم بگذارند که هر کارشناس حرف خود را بزند و مردم حرف را انتخاب کنند؛ ببینند که این کارشناس بزرگوار چه میگوید و این آخوند کارشناس چه میگوید؛ اگر فرد آخوند باشد نباید غیر از قرآن و روایت معصومان چیزی بگوید؛ باید از زبان اینها کارشناسی کند؛ آن بزرگوار از فلان دانشمند غربی ذکر میکند ولی دانشمند روحانی کارشناس ائمه هستند؛ کدام جامعه و مردم هستند که این را بر آن ترجیح ندهند؟
انحصاری هم با ما برخورد نکنند، هر جا ما را میبرند یک نفر غیر از ما هم باشد؛ حتی مناظره هم باشد؛ تازگی کارشناس اسلامی زیاد شده است، ولی در بیشتر موارد صدا و سیما، رسانهها، مصاحبهها و مقالهها در اختیار آنهایی است که رنگ و بوی غربی دارند؛ چرا غرب، غربیگری و تحصیل کرده غربی برای ما مهم باشد که جامعه و جوان ما دوست داشته باشد همیشه از غرب بشنود؟ غرب چه سوغاتی برای بشریت داشته است؟
رسا ـ مجمع نمایندگان چه فعالیتهای ویژهای را در چند سال گذشته برای پرورش طلاب انقلابی انجام داده است؟
چون مجمع نمایندگان حوزههای علمیه برخاسته از متن حوزه است، نماینده طلاب انقلابی است؛ مجمع نمایندگان انقلابی بوده و مانده است و مطالبات انقلابی دارد.
در جلساتی که درباره انقلابیگری در خدمت رهبر معظم انقلاب بودیم، وظایف مجمع را هم تبیین فرمودند که «شما باید با تک تک طلاب خود ارتباط داشته باشید و آنها را به وظایف شان آشنا کنید؛ از آنها حراست و صیانت کنید، بعلاوه جلساتی با طلاب داشته باشید که به مسائل انقلاب و انقلابی بودن آگاهی و توجیه شوند».
بنابراین یکی از کارهایی که مجمع نمایندگان در این دورهها بویژه دورههای اخیر انجام داده، دعوت از اساتید انقلابی و فاضل بوده است تا طلاب را با تحلیلهای سیاسی به روز آشنا کنند؛ حدود دویست نماینده عضو مجمع نمایندگان هر کدام هر ماه یا دو ماه یکبار و بعضی حتی هفتهای یک بار طلاب خود و حتی خانوادههایشان را جمع و این جلسات را دایر میکنند؛ در این جلسات به سئوالات طلاب پاسخ میدهند و اطلاعات خوبی در اختیارشان میگذارند.
دوم اینکه مجمع نمایندگان 29 مصوبه خود را برای حوزه انقلابی در اختیار مدیریت حوزه، شورای عالی و جامعه مدرسین قرار داده است که به حوزهها ابلاغ شده است تا ریشههای انقلاب در حوزهها تدریس شود، اساتید انقلابی در مدارس و حوزهها به کار گرفته شوند، مدیران انقلابی در مدارس منصوب شوند، مدیر حوزه انقلابی باشد، شورای عالی انقلابی باشد؛ این مصوبات در شورای عالی با پیگیری مجمع نمایندگان طلاب و همکاری آن مصوب شده است. بخشی از اینها به اجرا رسیده و بخشی هم در مسیر اجرا است.
نمایندگان مجمع هم انقلابی هستند و از این مواظبت میکنند که هیچ غیر انقلابی در پستهای رسمی حوزه حتی در مدارس، نمایندگان ولی فقیه در استانها، امام جمعهها، رؤسای سازمان تبلیغات و اموری که امور دینی مردم هست قرار نگیرد. درباره مسائلی که در نظام میگذرد حساس هستند تا در مخالفت با جایی که یک ذره بوی انحراف میدهد یا جایی که لازم است حمایت شود، بیانیه صادر کنند، مجمع نمایندگان مرتب مهمانهای ویژهای را دعوت میکند که طلاب را به آخرین اطلاعات سیاسی مملکت آگاه کند. مجمع نمایندگان نسبت به انقلاب و انقلابیگری در حوزه و جامعه مطالبهگر است.
رسا ـ بعضی اعتقاد دارند سخنان رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه «حوزه انقلابی بماند» یعنی حوزه الان در نقطه آرمانی انقلابیگری است و باید به همین وضع باقی بماند؛ برداشت حضرتعالی از سخنان رهبر معظم انقلاب چیست؟
مقام معظم رهبری میفرمایند که شهر قم شهر انقلاب و مرکز انقلاب است؛ یعنی مردم قم و حوزه قم با هم گره خوردهاند که اگر این شهر و حوزه قم آسیب ببیند مرکز انقلاب آسیب دیده است؛ ازاینرو بر حجاب و عفاف و آسیبهای اجتماعی در قم حساس هستند؛ چون مرکزیت و پایگاه حوزه در قم است؛ این حوزه باید کاری کند که هم قم، انقلابی بماند و هم این شهر از فساد، هجمه بیگانه و دشمن مصون بماند؛ علاوه بر این حوزویان وظیفه دارند دشمن را از نفوذ در قم بازدارند؛ نگذاریم که حتی یک نفر در آن نفوذ کند.
رهبری درباره نفوذ دشمن بارها هشدار داده است؛ میفرمایند که ما دلایل و مدارکی داریم که دشمن دهها سال است تلاش میکند تا در حوزه و لباس روحانیت و حتی مرجعیت نفوذ کند؛ باید شما مواظب باشید.
خود امام هم میفرمود «با شصت واسطه یک کسی را به مرجعی وصل میکنند (سبک انگلیسیها این بوده است) نگذارید که در حوزه نفوذ کنند، به هر طریق»، گاهی به شیعه انگلیسی، گاهی به نفوذ تعبیر میکنند و میگویند که مواظب باشید بعضی از روحانیان سکولار نشوند و دین را از سیاست جدا ندانند؛ این تعابیر و هشدارها در بیانات رهبر معظم انقلاب و دیگر بزرگان نیز هست.
نمیشود گفت که این افراد در حوزه ما نیستند، قطعاً نفوذیها هستند، اما تعدادشان محدود است؛ انقلابیان باید اینها را بشناسند؛ به قطع یک عده سکولار هستند هرچند محدود و انگشت شمار؛ اینها به یکی بودن دین و سیاست اعتقادی ندارند؛ میگویند که وظیفه ما این است که دین مردم را حفظ کنیم، گویا دین تابلویی نصب شده به دیوار است؛ نمیدانند که دین یعنی سبک و روش زندگی، و نوع مبارزه با ظالم از دین استخراج میشود.
بعضا این کج فهمیها و کج فکریها در حوزه هست؛ رهبری همیشه درباره قم هشدار داده است؛ نگذارید شکل جوانان، مردم و بازار قم تغییر کند، مردم دنیا که به قم میآیند از این شهر چهره دیگری انتظار دارند؛ کما اینکه از روحانیت این انتظار را دارند، از مردم قم هم این انتظار را دارند، لذا رهبری به همه اینها هشدار دادهاند.
بعید میدانم که سالی چند مرحله در چندین جلسه این هشدارها را نداده باشند؛ هیچ کمبودی از تبیینها و هشدارها وجود ندارد، مگر اینکه انگیزه بعضی این نیست که جلوی این مفاسد، فکرها و این نفوذها گرفته شود. برخی دوست دارند که آزاد باشند و هر حرفی بزنند، حتی اگر به بیگانه نزدیک یا حتی حرف دشمن باشد؛ در این قم هم هستند و نفوذ کردهاند.
رسا ـ صریح میپرسم که از سه حالت رضایت کامل، تذکر و یا اعلام خطر، کدام مورد، مد نظر رهبر معظم انقلاب است؟ یعنی رهبر معظم انقلاب به حوزه تذکر دادهاند اما اعلام خطر نمیکنند؟
تذکر با هشدار فرق میکند، رهبری هشدار داده است؛ اخطار حساب میکنید بفرمایید؛ هشدار داده است که ما رد پای نفوذ را در قم میبینیم، رد پای دشمن را میبینیم و از کسی که منکر این است باید سئوال کنیم، دشمن را چه کسی میدانی؟ اگر نگویی که دشمن در قم هم نفوذ کرده است، یا خیلی خواب هستی یا دشمن را نمیشناسی.
قم مرکز انقلاب است؛ اگر دشمن بتواند یک طلبه یا یک قمی را جذب کند، بهتر از صد نفر نیرو در کشور یا شهر دیگر است؛ بویژه اگر از این لباس جذب کند و حتی بتواند فردی را به انقلاب بیتفاوت کند خطرناک است. از این رو رهبری بارها در جلساتی که با روحانیان بوده است هشدار داده است، در قم دشمن کمر بسته است، آمار هست، جاسوس گرفته شده است، کتابهایی که چاپ شده است، شعارهایی که داده میشود، شبکههایی که در دنیا پخش میشود، آنها به دنبال این هستند.
رسا ـ با توجه به این هشدار وظیفه حوزه چیست؟
وظیفه حوزه این است که دهها برابر بیش از گذشته خواب را بر چشم خود حرام کند، تا دشمن احساس امنیت نکند؛ حوزه باید قم را برای آنها ناامن کند، یعنی تک تک آنها را در هر جا و هر لباسی که هستند رصد کند، با هر شکل، بیانی و قلمی با آن مقابله کند؛ اگر قابل هدایت و پاسخ است با آن بحث و مناظره کنند؛ نگذارند که در قم رشد کنند، چون اگر جا خوش کرد، مانند قورباغه تولید مثل میکند.
یمانی نمونهای از آن است که دهها نفر را منحرف کرد، سرخی نیز الان چکار کرده و راهپیماییها را درست کرده است؛ ازاینرو اینها مانند سرطان هستند؛ در مدرسه، حوزه و جامعه ریشه میدواند؛ نسبت به آنها نباید کوتاه آمد، وگرنه اگر ریشه بداوند مانند سرطان تمام سلولهای سالم را هم فاسد میکند و طلاب سالم ما را هم به فساد خواهد کشاند؛ ازاینرو تنها راه مبارزه با اینها است؛ مبارزه بی امان، فکری، بیانی و هر راه دیگری که بشود.
نخست باید اینها را شناسایی کنیم؛ دوم برای دیگران تبیین کنیم که این فرد دارای چه فکری است؛ در هر لباسی هست فرقی نمیکند؛ بویژه در قم که مادر انقلاب، شهر انقلاب و مرکز انقلاب است باید صیانت کرد.
هر چه مردم در این شهر ببینند خیال میکنند که مجوزهای شرعی انقلاب است؛ چون مرجعیت در اینجا است؛ حرم حضرت معصومه (س) محور حوزهها است؛ اینجا جمکران داریم؛ از روحانی یا غیر روحانی در فیضیه و اطراف فیضیه خلاف شرع یا گفتار دور از انقلابیگری ببینند، خیال میکنند که این حالت در انقلاب عادی شده است، کم کم برایشان به یک گفتمان تبدیل میشود و این خطرناک است.
رسا ـ فرمایش دیگری هست در خدمت هستیم؟
این زمان، از زمان قبل حساستر است؛ چون گام دومی که مقام معظم رهبری فرمودهاند یعنی چهل سال اول انقلاب به جوانی و سنی رسیده است که محکمتر شده است؛ دشمنان آن هم به قطع محکمتر به میدان میآیند، ما اگر خیال کنیم که دشمنانمان ضعیف هستند سادهاندیشی و سادهلوحی است؛ دشمنان ما الان قویتر آمدهاند چون ناامیدتر شدهاند، وقتی احساس ناامیدی کنند با حربههای قویتر و جدیدتری میآیند.
ازاینرو ما با تمام وجود باید خود را در همه جهات آماده کنیم؛ بیشترین چیزی که احساس میکنم امروز پاسخگوی هنر است؛ دشمن با حربه هنر جلو آمده است؛ ما نیز باید با حربه هنر مبارزه و پاسخ او را بدهیم، وگرنه اگر در قالب سنتیهای کتاب و مجلههای قدیمی باشد ممکن است که جواب ندهد.
ما باید رصد کنیم که دشمن الان با چه حربهای میآید؛ دقیق از همان حربه استفاده کنیم؛ منتها آن حربه سمی است، برای ما حربه خوب متقنی است که میتواند آن را پاسخ دهد، تازه بر عکس آن حتی آن را به هدایت بکشاند، آنهایی که ناخودآگاه اینها باعث گمراهیشان شدهاند.
حوزه امروز این ابزار را دارد، می تواند به خدمت بگیرد؛ صدا و سیما سرمایهای است که میتواند به اسلام و نظام خدمت کند؛ نباید اجازه داد که خدای ناخواسته چهرههای دیگری از آن استفاده کنند؛ یا فیلمهایی از آن بیرون بیاید که بوی هالیوود بدهد؛ رسانههای دیگر ما و مطبوعات ما، از بیتالمال حمایت میشود، نباید شعارها و مقالات و پیامهایی از آنها بیرون بیاید که گرا به دشمن باشد؛ اینها فاجعه است.
قم جای اسلام ناب و اسلامی است که اباعبدالله الحسین(ع) به خاطر آن به شهادت رسیده است؛ منتها یزیدها فرق میکنند، یک روز یزید معاویه است و یک روز ترامپ و یک روز آن انگلیسی و اسرائیل است؛ تنها زمان فرق کرده است./836/ج
گفت وگو از محمود لطیف
درباره ورود طلاب حاشیه نشین به مسایل انقلاب راهکار ارائه نشده است.
هركس ميخواهد بداند که اگر امام زمان عج ظهور فرمايد, نسبت به ايشان چه موضعي خواهدداشت، ببيند الان با نائب برحقش چگونه است اگر توانست مطيع ايشان باشد,اطاعت ازامام زمان عج هم ميتواند بكند.
تحلیل و بررسی این جریان تاریخی عظیم که در پی آن اتفاقاتی با پهنه و تأثیر فراوان همچون شهادت شیخ فضلالله نوری و از بین رفتن تأثیر جریان مشروطیت حاصل شد، به منظور عدم تکرار نفوذ بیگانگان در جریانهای انقلابی امروز، امری ضروری است.